اولین مشخصهٔ هاب اینست که با سرعت زیاد در لایه اول (Physical Layer) مدل OSI کار میکند در حالی که سوئیچ به صورت هوشمند در لایه دوم (Data Link Layer) مدل OSI کار میکند . وقتی یک هاب اطلاعات را از یک پورت خود دریافت میکند خیلی سریع و بدون درنگ آنها را به دیگر پورتهای خود منتقل میکند، اما متاسفانه اینگونه هم اطلاعات با هم برخورد دارند و هم پهنای باند تقسیم میشود. تصور کنید در یک شبکه دو کامپیوتر توسط هاب با هم در حال تبادل اطلاعات هستند ، در این حالت یا بستههای اطلاعاتی با هم برخورد میکنند و یا به مقصد دیگری منتقل میشوند .در اینجا باید از پروتکل CSMA/CD استفاده کرد که در برخورد بستهها را دوباره بفرستد . استفاده از این پروتکل مشکله دیگری را به همراه دارد و آن اینست که ارتباط نیمه دو طرفه ایجاد میکند و این یعنی صرف وقت بیشتر. برخورد بستههای اطلاعاتی مشکل بزرگیست اما هابها مشکلات بزرگتری هم دارند .هاب در یک ارتباط نیمه دو طرفه کار میکند یعنی اطلاعات میتوانند فقط یک مسیر یکطرفه را در هر لحظه طی کنند. در نتیجه یک کامپیوتر در آن واحد یا گیرنده است یا فرستنده. بدترین مشکل هاب تقسیم پهنای باند است .تصور کنید که شما یک هاب ۲۰ پورته با یک خط اینترنت ۲۰Kb/s در اختیار دارید در این حالت به هر کدام از کامپیوترها سرعت ۱Kb/s میرسد